مدتیه دارم به اثرات دین فکر می کنم. اینکه دین چه اثری در زندگی فردی و اجتماعی باید بذاره و اثر دینداری ما چیه. گاهی وقتی از پس بحرانهای خانوادگی و ارتباطات شخصی برمیاییم فکر می کنیم خیلی دیگه خوب و ناز و دینداریم که تونستیم همچین گذشتی کنیم یا از پس مشکلات زندگی و ارتباطیمون بربیاییم و جاخالی ندادیم.

خودم که اینجوری بودم. یکمی هم باد می کردم و سر خدا و پیر و پیغمبر منت می ذاشتم که حضرت زهرا! ببین چه دختر خوبی ام به تو اقتدا کردم و مثلا امروز تو شوهر داری و بچه داریم اینطوری و اونطوری رفتار کردم

یا مثلا نشستم بچه داری می کنم و مدرک تحصیلیمو بخاطر آرامش بچه هام گذاشتم لب طاقچه و از این منت گذاشتنای احساسی.

اما دیدم خیلی از کسانی که دین ندارن، حضرت زهرا ندارن، خدای حاضر مهربون ما رو ندارن، امام حاضر ندارن هم مثل من بخاطر بچه هاشون می شینن تو خونه، پیوندهای بریده شده رو با ت و کیاست وصل می کنند، با شوهرشون به زیباترین شکل ممکن مدارا می کنند و سالهای سال با هم زندگی می کنند و .

اونها کسانی هستند که عقلشون رشد کرده و دنیا و موماتش رو فهمیدن!

گفتم پس اثر دین چیه؟و فهمیدم زندگی خوب اجتماعی، کمترین اثر عقلانیت ناشی از دینداریه!

دین می خواد تمدن سازی کنه! پس اثر دین تمدن سازیه!

چند روز پیش یه بحران خانوادگی برام پیش اومد، وقتی داشتم سختیهای اونو تحمل می کردم، دیگه نمی گفتم : خدایا ببین من چقدر خوبم! به خودم می گفتم ببین! این کمترین سختی هست که تو باید برای تمدن سازی تحمل کنی! هنوز به اثرات دینداری نرسیدی تازه! اگر می خوای تمدن سازی کنی، باید خیلی خیلی بیشتر از اینها رو تحمل کنی! این که چیزی نیست!

و چیزهایی که قبلا فکر می کردم خیلی سخته، خیلی راحت تر و شیرین تر شد!

خدای کمکم کن بفهمم ازم چی می خوای و اونی باشم که می خوای



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها